از این به بعد قراره کشکول داشته باشم! میشه بهش نقل قول و چیزای دیگه ام گفت ولی اسم کشکول رو بیشتر دوست داشتم!
امروز داشتم مثل این دو سه روز سایت روزنوشته های محمدرضاشعبانعلی صفحه۱۲۴ عنوان اول مهر رو میخوندم! مطلب درباره اخراج از دبیرستان ، درس خوندن در دانشگاه صنعتی شریف و رتبه یک شدن ارشد خود آقای شعبانعلی بود.
علاوه بر محتوا تو کامنتها یه جمله ای گفته بود که کاش در سه زمان اون رو به من میگفتن.
یعنی فکر میکنم نه اخراج شدن میتونه الزاماً ناتوانی یک فرد رو نشون بده نه رتبه کنکور الزاماً ارتباطی به توانمندی یک فرد داره.
این یکی از انبوه باورهای غلطیه که مردم ما دارن.
این جمله رو بعد از کنکور و همچنین وارد شدنم به یک گروه در وایبر که همه پزشکی و رتبه برتر کنکور بودن بهم میگفتن شاید عزت نفسم نابود نشده بود که اینهمه زمان ببره برای ساختش!
انگار بعد از کنکور و حتی دانشگاه روی پیشونی ات برچسب اعداد کنکور و معدل رو زده باشن و با اون اعداد ارزشت رو میفهمیدن.
همینطور کامنت ها رو میخوندم که با این جمله:
استثنا نیست صفورا جان. تو حتی در کشورهای موفق هم نگاه کنی میبینی که دنیا رو کسانی ساختن که نظام آموزشی طردشون کرده. بیل گیتس و استیو جابز و دیگران رو ببین…
اصولاً من هر وقت کسی رو می بینم که نظام آموزشی تحملش نکرده (چه در ایران چه بیرون ایران) بهش میگم: از لحاظ آماری، شانس تو برای تغییر دادن محیط و جامعه ات، صد برابر شده!
امید گرفتم ولی خب تلاش و نا امید نشدن و عزت نفسِ خود آقای شعبانعلی و چه بقیه اسامی کجا و نا امیدی من در اون زمانها کجا!
راستش من کسی دور و برم نبود. اینه که بیراهه زیاد رفتم. اما به نظرم اگر آدم کسی رو پیدا کنه و اون آدم مسیر بده که از اینجا شروع کن و اینطوری ادامه بده و … خیلی خیلی موفق میشه و سریعتر از کلاس میتونه به خواسته هاش برسه.
البته کمی هم به الگوی رفتاری و الگوی یادگیری شخص بر میگرده. من با کتاب راحت تر از کلاس هستم. اما بعضی دوستام رو دیدم که میگن همون کتابی که خوندن رو تا سر کلاس از معلم نشنوند، یاد نمیگیرن
که باز این کامنت رو دیدم! درسته دیرتر از ایشون ولی بازم مصداق بارز منه! منم کسی رو نداشتم راهنمایی کنه و خیلی بیراهه رفتم چند ساال! و وقت رو هدر دادم! حتی درجا زدم! ولی فعلا راضیم! راه رو نمیدونم تا چه حد دارم درست میرم ولی حداقل تلاش سه چهار ساله ام باعث شده کمی اون تاریکی و اون سیاهی دور بشم و حداقل دور نمای راهم رو ببینم با اینکه خیلی ازش دورم!
ولی به قول آقای شعبانعلی اون کنکور و اتفاقات بعدیش تو دانشگاه روحم رو زخمی کرده و این زخم عفونتش رو خوب کردم ولی جاش همیشه میمونه!
حتی قسمت کشکول هم عالی بود فاطمه جان. اون جای زخم را هم حتما میشه کامل از بین برد فقط یه کم زمان می بره. مطمئن باش
سلام ممنون از نظرتون
اره تو زمان زیاد جاش نمیمونه و حتی ممکنه جای زخم رو فراموش کنم ولی دوست دارم یادم بمونه این شکست ها بنظرم آدم رو قوی تر میکنه…
وقتی چاقو دستمون رو میبره تا چند وقت نمیشه چاقو دست گرفت بعدش جای زخم هست. بعدش شاید جای زخم هم نباشه و حتی فراموش بشه خاطره اش ولی اگه دستمون زخم نشه هیچ وقت یاد نمیگیریم چاقو دست گرفتن و درست میوه رو پوست کنیم.
.
و اینکه ممنون از نظر انقدر داشتم دلسرد میشدم از تو سایت نوشتن که میخواستم سایت رو ببندم با نظرتون باز دلگرم شدم و امید دوباره گرفتم واسه ادامه سایت بخصوص کشکول نوشتن
عالی بود فاطمه جان من ک خیلی دوست داشتم اتفاقا حرف دل منو زدی👌
ممنون مرجان جان احتمالا حرف دل ۹۰ درصد دانشجوهاست… چون سیستم ایران واسه کار نیست… البته واسه علم هم نیست سیستم آموزش و پرورش و یا حتی دانشگاهش… حالا چه هدفی دارند رو منم نمیدونم😁 استعداد یابی نمیشیم….هدفدار نیست کارامون اینه که همش درجا میزنیم.
البته محیط هم خیلی تاثیر داره… مادر پدر ها و مدل فکریشون! زمان ما هنرستان بد بود! الان هنرستان آدم های که هدفشون کاره میرن😉
الان خیلی وضعیت بهتره ولی تا خوب فاصله خیلی زیاده
البته از حق نگذرم فقط ایران اینطوری نیست! که استاد شعبانعلیم اشاره کردن